



«در رویای بابل» یکی از بهترین رمانهای «ریچارد براتیگان»، نویسندهی فقید اهل آمریکاست. براتیگان در این اثر شوخ و شنگ که به جرئت یکی از بهترین و برجستهترین دستاوردهای ادبیات پست مدرن به شمار میرود، داستان مردی بینوا را روایت کرده که زندگیاش میان خیال شیرین و واقعیت تلخ در نوسان است. این مرد بینوا کارآگاهی خصوصی است؛ البته نه از آن کارآگاههای خصوصی باابهتی که نظیرشان را در فیلمهای نوآر آمریکایی میبینیم. بلکه یک کارآگاه خصوصی مفلوک و بیچیز که از سر نداری حاضر است کاسهی گدایی هم در دست بگیرد!
این جناب کارآگاه از آن دست آدمهای روانپریشی است که تمام مدت در عوالم خیالی خود سیر میکنند. داستان او زمانی شروع میشود که گروهی ناشناس، در ازای پرداخت پولی قابل توجه، مأموریتی عجیب و خطرناک را به او محول میکنند: دزدیدن جنازه زنی تازهدرگذشته از سردخانه شهر! کارآگاه بیچاره قصه ما که از فقر و نداری، شپش به تنش افتاده، این پیشنهاد را قبول میکند و به همراه دوستی، مأموریت خویش را آغاز مینماید. اما این تازه شروع ماجراهای سرسامآور و مفرح اوست!…
۳۰۶/ تنها در تاریکی
«تنها در تاریکی» اثر آگاتا کریستی است. داستان از آنجایی شروع میشود که «مارکوس فیشر» خلبان در اثر سقوط هواپیمایش دچار شکستگی پا میشود. دکتر معالجش پیشنهاد میدهد که به دور از شلوغی شهر به جایی آرام و بیسر و صدا برود. مارکوس به همراه خواهرش به دهکدهای که دکترش پیشنهاد میدهد میرود…