


داستانی طنز از غلبه منفعتطلبی بر اخلاق…
«کروکودیل» که در ایران با نام «تمساح» نیز به چاپ رسیده است، روایت مردی است که توسط تمساحی غولآسا بلعیده میشود اما علاقهای به خروج از آنجا ندارد. «فئودور داستایوفسکی» در این قصه شکست انسانیت در مقابل مادیگرایی را به تصویر میکشد و مخاطبانش را با پرسشهایی چالشبرانگیز دربارهیاخلاقیات مواجه میسازد.
در این داستان با «ایوان ماتویچ» آشنا میشویم، مردی که به همراه همسرش «یلنا ایوانوونا» در اروپا گردش میکنند و مطلع میشوند مردی ثروتمند در عمارت شخصی خود تمساحی نگونبخت را به تماشا گذاشته و در ازای دریافت مبلغی مشخص، مهمانان را به خانهاش راه میدهد. آنها تصمیم میگیرند به دیدار تمساحی عظیمالجثه بروند، حیوانی نمادین که داستایوفسکی آن را برای انتقال پیام خود به کار میگیرد. او خوب میدانست که اساطیر مصر تمساح را ایزدی پرستیدنی میدانند، برخی سرخپوستان معتقدند تمساحی کهن جهان را آفریده و بعضی آثار هنری بعد از مسیحیت این حیوان را مانند اژدهایی قوی به تصویر میکشند. نماد قدرت، ثروت و آفرینندگی در عصر جدید به عطشی نکوهیده برای مالاندوزی تبدیل شد و احترام خود را از دست داد، یعنی همان خطری که امروزه در کمین انسان مدرن نشسته است. ایوان ماتویچ و همسرش ساعت خوشی را در این تور کوتاه میگذرانند تا اینکه تمساح بهشکل حیرتانگیزی او را میبلعد! زن میکوشد صاحب حیوان را به شکافتن شکم او راضی کند اما به نتیجهای نمیرسد، ایوان ماتویچ از خروج خودخواسته سر باز میزند چون بعد از مدتها فرصتی برای کار در سکوت یافته و دوستی خانوادگی سعی دارد همسر ماتویچ را اغوا کند. بهشت برین آنها ناگهان دچار بحران میشود و سعادتشان از هم میپاشد، شگفت آنکه تمام شخصیتها از این فلاکت خشنودند و سعی دارند از تغییر ناگهانی اوضاع برای کسب سود شخصی بهره بگیرند.
بسیار جذاب و شنیدنی
با اجرای عالی
دست مریزاد